باید بگردم یه دختر سرباز فراری پیدا کنم برای ازدواج،
تا هر وقت گفت مهریه میخوام
بگم باشه فقط یه لحظه صبر کن زنگ بزنم دژبان کل بیاد بعدش سکههاتو میدم
باید بگردم یه دختر سرباز فراری پیدا کنم برای ازدواج،
تا هر وقت گفت مهریه میخوام
بگم باشه فقط یه لحظه صبر کن زنگ بزنم دژبان کل بیاد بعدش سکههاتو میدم
🔻شوخیها و بازتاب مصاحبه تلویزیونی رئیسجمهور در میان کاربران شبکههای اجتماعی
🔹بزنید شبکه یک، رییس جمهور سوئیس اومد
🔸روحانی میگه ما در اقتصاد مشکلاتی داریم که مربوط به قبل از انقلاب است. بله درست میگه، یه مشکلاتی هم مربوط به دوران ساسانیانه، یکم هم مربوط به سلجوقیان، بقیه ش مربوط به قبل از ظهور اسلامه
🔹از چند دقیقه پیش که روحانی گفت نمیذاریم تغییری تو قیمت آب و برق اتفاق بیفته بابام همه دبه ها رو پر کرده، الانم داره میره بیرون باتری بخره
🔸کاش مجری برنامه احسان علیخانی بود، بعد از گذشت نیم ساعت از برنامه یهو ترامپ از پشت صحنه میومد جلوی دوربین همدیگرو بغل میکردنو همه چی تموم میشد
🔹آقای روحانی ما مردم خوبی واسه شما نبودیم، کاش مرزا رو باز بذارید همه برن
🔸روحانی نگفت دخترا نگران سربازی رفتن نباشن؟ اگه گفته که من از الان دفترچمو پست کنم
🔹من نتیجه گیری کردم. روحانی اصلا ایران زندگی نمیکنه!
تو این گرانی هم آقای رئیس جمهور
میگه یادتون است چقد بعضی ها
وعده و وعید میدادند درست میشود
دیدی نشد من اگر نمی توانستم گرانی را درست کنم
اصلا به میدان نمی آمدم
آقا من غلط کردم ببخشید آقای رئیس جمهور یه چیزی گفتن
بلاخره گرانی روغن پالم این چیزها رو هم داره
کاش همش کابوس باشه
صبح هم با سخنرانی محمود جان از خواب پا شم
نه ولش کن اصلا من حرفم با اریایی های که به سمت ایران اومدن
داداش یه دو درجه اون ورتر میگرفتی الان ایتالیا بودیم
نه کار اون راهنمای تور هستش
خدا لعنتت کنه
من نمیدونم این مامان ها که وسایل خودشون رو یه جایی میزارن,
بعد خودشون هم یادشون میره کجا است ...
چه جوریه که تو پیدا کردن وسایلی
که ما به اصطلاح تو 7 تا سوراخ موش قایم میکنیم تبحر خاصی دارن!!!
ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﯾﻪ دوست دختر ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ،
ﮔﻔﺘﻢ خوووب ﻻﺑﺪ ﺻﺎﺣﺒﺶ ﺩﺍﺭﻩ ﺩﻧﺒﺎﻟﺶ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﻩ،
ﺍﺯ ﺭﻭ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺮﺵ ﺩﺍﺷﺘﻢ، ﺗﻤﯿﺰﺵ ﮐﺮﺩﻡ،
ﺑﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﻣﺤﻞ ﺗﺤﻮﯾﻠﺶ ﺩﺍﺩﻡ...
ﺑﻠﻪ ﯾﻪ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﻦ ^_^
دیشب داشتم کتاب میخوندم برق رفت ...
یه نیم ساعتی زیر نور چراغ قوه گوشیم کتاب رو خوندم تا برق باز بیاد ...
این نیم ساعتو تا آخر عمرِبچم تو سرش میزنم ...
میگم ما زیر نور چراغ قوه به بدبختی کتاب میخوندیم ... اونوقت شما اینجوری !!!
مصاحبه کننده: در هواپیمائی 500 عدد آجر داریم، 1 عدد آنها را از هواپیما به بیرون پرتاب میکنیم. چند عدد آجر داریم؟
متقاضی : 499 عدد!
مصاحبه کننده: سه مرحله قرار دادن یک فیل داخل یخچال را شرح دهید.
متقاضی: مرحله اول: در یخچالو باز میکنیم - مرحله دوم: فیلو میذاریم تو یخچال - مرحله سوم: در یخچالو میبندیم !!
مصاحبه کننده: حالا چهار مرحله قرار دادن یک گوزن در یخچال را توضیح دهید!
متقاضی: مرحله اول: در یخچالو باز میکنیم - مرحله دوم: فیلو از تو یخچال در میاریم - مرحله سوم: گوزنو میذاریم تو یخچال - مرحله چهارم : در یخچالو میبندیم!!
مصاحبه کننده: شیر واسه تولدش مهمونی گرفته، همه حیوونا هستن جز یکی. اون کیه ؟
متقاضی: گوزنه که تو یخچاله!!
مصاحبه کننده: چگونه یک پیرزن از یک برکه پر از سوسمار رد میشود؟
متقاضی: خیلی راحت, چون سوسمارا همشون رفتن تولد شیر!!
مصاحبه کننده: سوال آخر. اون پیرزن کشته شد، چرا؟
متقاضی: امممممممم, نمیدونم, غرق شد؟
مصاحبه کننده: نه, اون یه دونه آجری که از هواپیما انداختی پائین خورد تو سرش مرد!!! شما مردود شدین, نفر بعدی لطفا