یادش بخیر قدیما که گوشی نبود وقتی میرفتیم دسشویی با مورچه ها بازی میکردیم
هی غرقشون میکردیم هی نجاتشون میدادیم
آخر سرم غرق شون میکردیم و از این زندگی نکبت باری که توی دسشویی داشتن نجاتشون میدادیم😂😂
یادش بخیر قدیما که گوشی نبود وقتی میرفتیم دسشویی با مورچه ها بازی میکردیم
هی غرقشون میکردیم هی نجاتشون میدادیم
آخر سرم غرق شون میکردیم و از این زندگی نکبت باری که توی دسشویی داشتن نجاتشون میدادیم😂😂
به ۱۲۱ زنگ زدم گفتم: برق کوچه ما یک ساعته قطعه ولی اونور خیابون برق داره
گفت: ۵ دقیقه دیگه حل میشه
۵دقیقه بعد برق اونور هم قطع کرد
هیچی دیگه، هرگز نشه فراموش لامپ اضافی خاموش😂
صبح زنگ زدم واسه تتو روی دستم وقت بگیرم
14 آبان بهم نوبت داد!
اگه از پروفسور سمیعی واسه جراحی مغز وقت می خواستم
نهایتا تا شهریور عمل می شدم.
خیابانی میگه
بهترین جا برای پنالتی زدن گوشه های دروازه به صورت زمینی هست
بازیکن کرواسی دقیقا زد اونجا
گل نشد
مرسی جواد آقا
مصاحبه کننده: در هواپیمائی 500 عدد آجر داریم، 1 عدد آنها را از هواپیما به بیرون پرتاب میکنیم. چند عدد آجر داریم؟
متقاضی : 499 عدد!
مصاحبه کننده: سه مرحله قرار دادن یک فیل داخل یخچال را شرح دهید.
متقاضی: مرحله اول: در یخچالو باز میکنیم - مرحله دوم: فیلو میذاریم تو یخچال - مرحله سوم: در یخچالو میبندیم !!
مصاحبه کننده: حالا چهار مرحله قرار دادن یک گوزن در یخچال را توضیح دهید!
متقاضی: مرحله اول: در یخچالو باز میکنیم - مرحله دوم: فیلو از تو یخچال در میاریم - مرحله سوم: گوزنو میذاریم تو یخچال - مرحله چهارم : در یخچالو میبندیم!!
مصاحبه کننده: شیر واسه تولدش مهمونی گرفته، همه حیوونا هستن جز یکی. اون کیه ؟
متقاضی: گوزنه که تو یخچاله!!
مصاحبه کننده: چگونه یک پیرزن از یک برکه پر از سوسمار رد میشود؟
متقاضی: خیلی راحت, چون سوسمارا همشون رفتن تولد شیر!!
مصاحبه کننده: سوال آخر. اون پیرزن کشته شد، چرا؟
متقاضی: امممممممم, نمیدونم, غرق شد؟
مصاحبه کننده: نه, اون یه دونه آجری که از هواپیما انداختی پائین خورد تو سرش مرد!!! شما مردود شدین, نفر بعدی لطفا
روزی چوپانی از گوسفند خود پرسید
چه چیز باعث شده که
از گرگ تا این حد بترسی
و سگ را همچون خانواده خود ببینی
گوسفند گفت :بعععععععع
نگو که انتظارت از گوسفند بیش از این بود
اعتراف میکنم
وقتی بچه بودم کارتون سفرهای میتی کومان رو نشون میداد
موقع جنگ داداش کایکو با دشمنا , میرفتم پشت ستون خونمون قایم میشدم
یوقت داداش کایکو منو کتک نزنه , فک کنم اون موقع کارتونا رو سه بعدی میدیدم
اصلا ایده تلویزیون 3بعدی از من بود